فاطمه شعبانی: مجموعه تلویزیونی «حکایتهای کمال» به کارگردانی «قدرت الله صلح میرزایی» اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته «محمد میرکیانی» است که در ۳۱ قسمت تولید شده و از ۱۱ آبان ماه از شبکه دوم سیما در حال پخش است. انتظار میرود این مجموعه تلویزیونی که قهرمان آن یک نوجوان به نام کمال است و از بازیگران خوبی بهره برده مورد استقبال مخاطبینی قرار بگیرد که به مجموعههای تاریخی علاقهمند هستند. در این سریال «فلور نظری» نقش «عفت» همسرخان را بازی میکند.به بهانه پخش این سریال با «فلور نظری» گفتگو داشتیم.
چطور به مجموعه حکایتهای کمال اضافه شدید؟اتفاقا این سریال با بازی من کلید خورد- هرچند از قسمت ۵-۶ بازی من شروع میشود. من از طرف تهیه کننده مجموعه آقای شایان فر به این مجموعه دعوت شدم. از زمان ورودم به تلویزیون و سینما با آقای شایان فر آشنایی دارم و با ایشان کار کرده ام. با آقای صلح میرزایی هم چند فیلم سینمایی کارکرده بودم هردو آشنا بودند و وقتی دعوت کردند و کار و نقش من را توضیح دادند به راحتی قبول کردم. نقشم را دوست داشتم و اصولا کارهای تاریخی را دوست دارم.
نقش عفت چه ویژگی داشت که این نقش را پذیرفتید؟در این سریال،عفت یک زنی قدرتمند در خانواده خودش است. ما یک خانواده خان هستیم مثل همه خانمهایی که در خانواده قدرتمند هستند. ویژگی اصلی به کار برمی گردد که تاریخی بود. شاید من « عفت » را در شکلهای دیگر در سریالهای « خانه به دوش » به عنوان یک خاله پولدار که مرکز ثقل خانواده است و برو بیا دارد و حرفش حرف است بازی کرده بودم. حالا این زن در زمانهای قدیم با ویژگیهایی که مربوط به دهه چهل میشود برای خودش بامزه بازیهایی داشت که به دل مینشیند.
تجربه نشان داده که غالبا سریالهای تاریخی از اقبال خوبی از سوی مخاطبین تلویزیون روبرو میشود، دلیل این اقبال چیست؟فکر میکنم دلیل اینکه اصولا مخاطبان تلویزیون با سریال تاریخی ارتباط برقرار میکنند این است که آن زمان را زندگی نکرده و فقط خوانده و شنیده اند و برایشان جذابیت دارد که همه چیزهایی را که خوانده و شنیده است در یک سریال جان پیدا کند. انگار دارد آن زمان را زندگی میکند به همین دلیل برایشان جالب است. خصوصا از نظر تکنولوژی میبینید که خیابانها چقدر خلوت بوده و ماشینها چقدر کم بوده است و آدمها چقدر صمیمیتر بوده اند و نسلی که نسل تکنولوژی برتر است و این تکنولوژی باعث شده خانواده و آدمها را از هم دور و مشغول کند. همه اینها برایش جذاب و جالب است.
سریال حکایتهای کمال در قالب سریال طنز میگنجد؟
میشود گفت یک مقدار طنز است، اما زیاد روی طنزش مانور داده نشده است، اما موقعیت طنز دارد.
طنزش روی بعضی از شخصیتهاست؟ به مرور که بازیگرهای جدید وارد میشوند با خودشان موقعیت جدید میآورند و این طنز روی شخصیت خاصی فوکوس نشده است و کلا تمام بازیگران موقعیت طنز را با خودشان میآورند.
شما سابقه بازی در سریالهای طنز رادارید، بازی در این سریالها چطور است؟ و این روزها مردم ما چقدر نیاز به فیلمها و سریالهای طنز دارند؟من از آن دسته بازیگران هستم که با ماشین بیرون نمیروم و سعی میکنم بین مردم باشم. ببینید من به عنوان یک بازیگر وقتی به خرید میروم و در صف نانوایی میایستم یا سوار تاکسی میشوم مردم من را که میبینند میگویند: توروخدا سریالهای طنز کار کنید،دلمان پوسید ما اصلا سریالهای گریه دار و غمگین نمیخواهیم. یا میگویند ما سریالهای طنزی مثل خانه به دوش را بارها دیده ایم و خندیده ایم. سریالهای طنز باعث میشود در ساعت پخش سریال خانوادهها دور هم جمع شوند و یک سریال را با هم ببینند در حالیکه سریالهای درام اینطور نیست. مردم ما غمگین هستند و با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنند و نیاز به سریالهای شاد و طنز دارند.
شما فیلم و سریالهای خودتان را هم میبینید؟بله، اگر وقت کنم میبینم. نگاه میکنم ببینم آیا من دوباره با این کارگردان، تهیه کننده وعوامل کار کنم؟ سلیقه شان چی بوده و کار خوب از آب در آمده است یا نه؟ اینها روی نظر من تاثیر دارد. من ۲۴ سال است که کار میکنم وکار خودم را بلدم و انجام میدهم، میبینم تا بفهمم در مجموع آنها چکار کرده اند.
شما جزو بازیگرانی هستید که سابقه کار در تلویزیون، سینما و تئاتر دارید، به کدامیک بیشتر علاقه دارید؟من کارم را از تئاتر شروع کردم و تجربه بسیار خوبی در کنار آقای « رحمانیان» در تئاتر دارم. بنظرم تلویزیون و سینما هرکدام مخاطبان خودش را دارد. اگر من امروز تئاتر کار نمیکنم به دلیل اینکه خیلی وقت گیر است و من زیاد وقت نمیکنم. زندگی ام در آلمان است و در رفت آمد هستم و میروم و میآیم مواقعی که اینجا دانشگاه تدریس میکنم میآیم و یک ترم درس میدهم و میروم یا اگر کاری باشد یکی دوماه اینجا انجام میدهم و میروم.به همین دلیل تئاترها را رد میکنم وگرنه از نظر من هرکدام از اینها مخاطب خودش را دارد. در تئاتر مردم میآیند و از نزدیک میبینند به آدم انرژی میدهند و برای ما که دانش آموخته بازیگری هستیم سینما هم جذابیت دارد، اما برای من تلویزیون به دلیل اینکه مخاطب عام دارد محترم است.
از میان نقشهایی که بازی کردید کدام را بیشتر دوست دارید؟فیلم گسل کار آقای « بذرافشان » که نقش لیلا زن معاون وزیر را بازی کردم و نسرین سریال خانه به دوش و همچنین رویای خیس خانم پوران درخشنده که ایشان عشق من هستند و با هم دوستی دیرینه داریم هرکاری که با ایشان کردم همه دل انگیز و خاطر ه انگیر بوده است. « رویای خیس » جزو کارهایی بود که نوجوانان خیلی دوستش داشتند بی اغراق پسر من ۲۰ بار این فیلم را دید!
راز ماندگاری چنین فیلمهایی چی است؟بنظرم درست انتخاب کردن بازیگرها، نورپردازی، فیلمبرداری، قصه و اینکه برای کارگردان چقدر مسائل اجتماعی اش مهم است و دغدغه جوانها و نوجوانها و جامعه را دارد. چقدر کارگردان اخلاقی است؛ وقتی یک آدم اخلاقی باشد مثل خانم « درخشنده » که دغدغه اش ناهنجاریها و مشکلات جوانها و نوجوانها است وقتی فیلمی میسازد به تمام معنا ارکان آن کار عالی میشود و شما بارها میتوانید فیلم را ببینید و لذت ببرید، چون این کارگردان دغدغه مسائل اجتماعی را دارد.
از میان کاراکترهایی که بازی کردید کدام بیشتر شبیه خودتان بوده است؟از میان کاراکترهایی که بازی کردم هیج کدام شبیه من نبوده اند! من یک آدم صاف و سادهای هستم که از اول زندگی بسیار سختی کشیدم. اولین بچه بودم و اتفاقا وضع مالی پدرم هم خوب بود، اما آدمی بودم که دوست داشتم روی پای خودم بایستم. از ۱۸ سالگی کار کردم و حسابدار یک شرکت دولتی بودم. همزمان که کار میکردم درس میخواندم و سعی کردم وارد دانشگاه بشوم. با یک بچه کوچک دانشگاه رفتم و لیسانس گرفتم و مجدد یک رشته دیگر خواندم. زندگی برای من همیشه سخت بوده است و من زندگی خیلی سختی داشته ام و هرچی را که دارم به سختی به دست آورده ام. دقیقا میدانم اگر خدا کمکم نمیکرد نمیتوانستم به موقعیتی که الان دارم برسم؛استاد دانشگاه هستم و در بازیگری جایگاه خوبی دارم و بدون پارتی به اینجا و همه اینها رسیدم؛ اینها برایم دل انگیز است و خدا را شکر میکنم.
این سخت کوشی شما از کجا آمده است؟این سخت کوشی حاصل تربیت مادرم خدا بیامرز است. مادرم من را اینطور تربیت کرده است. اگر وارد چیزی بشوم به طور قطع شک نکنید آنقدر در آن کار وارد میشوم و پیش میروم که بتوانم بگویم من این کار را کاملا بلدهستم. در سال ۸۰ یک دوره بیکاری ۶ ماهه داشتم؛ صنایع دستی ثبت نام کردم و فرش بافی یاد گرفتم و دار قالی زدم و شبها مینشستم و قالی میبافتم من چنین آدمی هستم! وارد هرچی که بشوم تا آخرش میروم. مادرم من را اینطور تربیت کرد که برای چیزی که میخواهی باید زحمت بکشی و تا بهش نرسیدی و موفق نشدی دست برندار.این تربیت در تمام شئون زندگی با من بوده است و من برای همه چیز همینطور هستم.